دوراهی اخلاقی
در اوایل ورودم به دوره کارشناسی، نیمه دوم دهه هفتاد با شرکتهای هرمی آشنا شدم و اتفاقا برخی از دوستان نزدیکم وارد این حوزه شدند.
بعدها هم جریان دلار بود و طلا و بورس و فارکس و … که هرگز اعتمادم را نتوانست جلب کند.
این موضوعات را غیر اخلاقی میدانستم چون اینگونه طرحهای اقتصادی اغلب پانزی (panzi) یا بازی با جمع صفر (zero sum game) هستند.
پانزی یعنی سود پرداختی به قبلیها از سرمایه جدید تامین میشود تا جایی که چرخه متوقف شود.
بازی با جمع صفر هم یعنی به ازای هر مقدار برد همان مقدار باخت وجود دارد و ارزش جدیدی خلق نمیشود.
در اوایل دهه نود هم از طریق یکی از دوستان با بیتکوین آشنا شدم زمانی که قیمت آن ۳ میلیون تومان بود.
باز هم اعتمادم را جلب نکرد و ترجیح من بر کار و کارآفرینی بود. ۱۰۰ میلیون تومان (۳۰ بیتکوین) برای رهن شرکت پرداخت کردم! اگر بیتکوین هم نمیخریدم میتوانستم بیش از صدهزار دلار بخرم!
اما نتیجه سرمایهگذاری من ارایه آموزشهای کاربردی و مشاوره مدیریت و حل مساله از بسیاری افراد و شرکتها و تولید اشتغال و پرداخت بیمه و مالیات و ارزش افزوده بوده و البته برداشت ما دعای خیر دوستان!
حالا در دهه پنجم زندگی دوباره به این داستانها فکر میکنم و با گشودگی و گوش شنوا به همه فرصتها و موقعیتها نگاه میکنم.
به نسل بعدی هم نقد زیادی ندارم که میخواهند هوشمندانهتر زندگی کنند و درآمد داشته باشند. آنها را مختار به انتخاب خودشان میدانم و البته نمیدانم با این همه گرگ وال استریت در آینده کارهایی که روی زمین میماند چه خواهد شد!؟
این روزها هم با داغ شدن بازار رمزارزها و ماجراهای آن دوباره با این شرایط دشوار انتخاب اخلاقی مواجه هستم. البته این بار با گشودگی به تجربه، تا اطلاعاتم را کامل کنم و البته به دنبال موقعیتی برای شروع کسب و کاری هم در حوزه بلاکچین هستم تا به سبد کارهای شرکت اضافه کنم تا هم مفید باشیم و هم پولدار و پولساز!
🎯 آموزه رفتاری
دوراهیهای اخلاقی دشوارترین انتخابها در مسیر زندگی انسانهاست.
پ ن: خیلی مشتاق هستم نظر شما را هم بدانم تا در عبور از این دوراهی اخلاقی کمکم کنید.
دیدگاهتان را بنویسید